سطرهای سفید



گفته بودم قبلاً؟ گفته بودم آرزومه ده روز رمضان رو بیام مشهدت؟ گفته بودم.
همین که گفتم کافیه. تو می‌دونی و کافیه.
شاید هیچ‌وقت به این آرزو نرسم (این آرزو و خیلی آرزوهای دیگه که به تو بستگی داره.) اما همین که تو یه سر این آرزوها هستی، یعنی خودش اجابت. یعنی هیچی که نباشه، هیچیِ هیچی که نباشه، من چندتا جمله با تو حرف زدن رو که بُردم.

شاید هیچ‌وقت پای  سفره‌های افطار حرمت نشینم، سفره‌هایی که هرسال چشم میدوزم به عکساشون و تصور می‌کنم کسایی که کنار تو روزه‌شون رو بازمی‌کنن و هدیه‌شون چه راه کوتاهی داره تا به تو برسه،‌وقتی میگن «این روزۀ ناچیز  تقدیم تو».

اما تو رئوفی. تو رئوفی و فرقت با همه کسایی که من میشناسم همینه. اینه که نباید از تو ناامید شد. خدا رو چه دیدی. شاید یه سالی من پای این سفره‌ها نشستم و رو کردم بهت و گفتم. گفتم «دیدی من رو هم آوردی؟ »

 


. پرستو بغلم کرده بوده و گریه می‌کرد. آیۀ 2ساله که دومتر آن طرف‌تر، داشت طبق معمول وسایل کمد را بیرون می‌ریخت، یک‌دفعه از کار مورد علاقه‌اش دست کشید و گفت: «مامان ناراحت نباش». پرستو، خندید. اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: «نه مامان جون من که ناراحت نیستم». و آیه، خندۀ مادرش را که دید، خیالش راحت شد و به بقیه بازی‌اش مشغول.

 

***

 

دلم می‌خواست کسی بود که با یک قطره اشکم، دست از همۀ کارهایش بکشد و طوری جهانش زیر و رو شود، که مجبور شوم بخندم و بگویم «نه من که ناراحت نیستم». تا به ادامۀ زندگی‌اش مشغول شود.

 

ترسم که اشک در غم ما پرده در شود


چند وقتی است که یک نفر گلدان کوچک کاکتوسم را از پشت پنجرۀ خانه برداشته است؛ به معنای دقیق‌تر کلمه «یده است»!

بابا که می‌فهمد، می‌گوید: «عیبی نداره؛ اونم دوست داشته از زیباییش لذت ببره، اما از نزدیک»!

به نظرم با این جملۀ مهربانانۀ بابا تمام ی‌های عالم را می‌شود توجیه کرد!

 

***

 

کاش می‌شد بابا را بم و از نزدیک از مهربانی‌ش لذت ببرم؛ اینجا کمی دور است.
 

 


خیلی وقت است که ننوشته ام. خیلی خیلی خیلی وقت. نه اینجا و نه هیچ جای دیگری.

نه این که نمی توانستم و حرف نداشتم، هم میتوانستم و هم حرف داشتم، اما ایستادم مقابل خودم و جلوی خودم را گرفتم تا ننویسم.

انگار پشت کرده ام به خودم حالا.

حالم خوب نیست.

می خواهم باز بنویسم.

 



یکی از آیات قرآن که به وجود امیرالمومنین تفسیر شده و نازل به علوم ایشان است، آیۀ معروف سوره رعد است. از امیرالمومنین(ع) سؤال شد که سرآمد فضائل شما چیست؟ حضرت در پاسخ این آیه را فرمودند: «وَ یَقُولُ الَّذینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلاً»(رعد/43)، ای پیغمبر ما، کفار ادعا می‌کنند که شما رسول نیستی و حرف‌هایی که می‌زنی از طرف خودت است و خودت به دنبال اقدامات اصلاح‌طلبانه هستی! ای پیامبر ما، به این‌ها بگو من دو شاهد دارم که گواه رسالت من هستند و این دو مرا کفایت می‌کند و با بودن این دو پذیرفتن یا نپذیرفتن شما برایم فرقی ندارد؛ این دو شاهد عبارتند از: «قُلْ کَفى‏ بِاللَّهِ شَهیداً بَیْنی‏ وَ بَیْنَکُم»، یکی الله تبارک و تعالی است که شاهد رسالت من است و دیگر شاهدی که در کنار نام خداوند آمده است: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتاب»، آن کسی است که همه علم الکتاب در نزد اوست و در روایات آمده است که منظور، حضرت علی (ع) است. این علم الکتاب همان کتابی است که «وَ لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فی‏ کِتابٍ مُبینٍ»(انعام/59)، هیچ تر و خشک و هیچ ریز و درشتی نیست مگر این که در آن ثبت شده است. یکی از اسامی امیرالمومنین در قرآن این است: «وَ مَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ»، کسی که همه علم الکتاب در نزد اوست.

امام صادق(ع) از یکی از شیعیانش پرسیدند: نظر دوستداران ما راجع به امیرالمومنین و مقایسۀ ایشان نسبت به سایر انبیا چیست؟ او گفت: آقا، منظور شما کدام ویژگی حضرت است؟ فرمودند: علم ایشان، پاسخ داد: آنان امیرالمومنین را خیلی بزرگ می‌دانند، اما انبیاء را اعلم از ایشان می‌دانند. حضرت پاسخ دادند: خیر، امیرالمنین افضل هستند. آن شخص با تعجب پرسید: آیا واقعاً امیرالمنین از همه انبیا افضل هستند؟! حضرت فرمودند من می گویم هرچه نزد همه انبیا بود نزد امیرالمومنین است، آن‌وقت تو می‌گویی امیرالمونین افضل است یا انبیاء اولوالعظم؟!

انسان نباید دنبال استاد بگردد، زیرا استاد هست، ولی شاگرد نیست! امیرالمومنین فقط سلمان را داشت که تازه نتوانست همۀ علوم را به او هم بگوید. چرا که در روایات داریم که ائمه گفته‌اند علم ما آنقدر سنگین است که حتی انبیاء هم نمی توانند آن را تحمل کنند. فرمود اگر آن علمی را که به سلمان گفتیم ابوذر بداند نمی تواند تحمل کند «وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِی‏ قَلْبِ‏ سَلْمَانَ‏ لَقَتَلَهُ»، ابوذر اگر بداند چه در قلب سلمان می گذرد او را می کشد.

بنابراین علم امیرالمومنین که یکی از خصوصیات ایشان است موجب آگاهی ایشان به کائنات و احوال انسان هاست.

بنابراین سرچشمه علم امیرالمومنین، علم الهی است و همه علومی که در نزد نبی اکرم است در خدمت امیرالمومنین است؛ لذا اگر کسی می خواهد به علم برسد باید نزد نبی اکرم بیاید؛ چون همه علم را خداوند به ایشان داده است و باب این علم نیز امیرالمومنین است «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ‏ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا». اگر کسی می خواهد درهای معرفت الهی به رویش باز شود باید نزد امیرالمومنین برود.

 

متن کامل سخنرانی جلسه اول ماه رمضان حرم رضوی/ حقیقت علم امیرالمومنین با توجه به صاحب علم الکتاب بودن و وسعت آن در سایت آیت الله میرباقری +


دیگر شماره‌اش دستم نیست و البته چون فخری نیست، نمی‌شمارم. اما خیلی سال است که روزهای رمضان، عهدی دارم با کلامِ خدا که هر روز، سطر سفیدی بزنم از آیه‌هایش. تا سال‌های قبل، پای منبر دلم می‌نشستم و هرچه می‌گفت، می‌نوشتم. امسال اما. دلم را ساکت کردم و خواستم این‌بار فقط گوش کند. حتماً حرف‌های بهتری هست.

محرم را پای صحبت‌های حاج‌آقا میرباقری نشستم. از معدود منبرهایی بود که هم شورم می‌داد و هم شعورم. دوست داشتم حرف‌هایش را. امسال رمضان را هم، پای همین منبر می‌خواهم بنشینم. شما هم بفرمایید.

 

 

 

 

 

  • سطرهای سفید سال‌های پیشین، با برچسب «روزآیه‌نوشت‌های رمضان» در طبقات وبلاگ قابل دسترسی است.

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

آموزش سئو Patti Justin من ودوستم Cris معرفي کتاب هاي ايراني و خارجي شلوارک آموزشگاه آرایشگری مراقبت و زیبایی قصر مانلی